شایعه، انتقاد و آزادی بیان در تعامل و تقابل رسانهها
شایعه، انتقاد و آزادی بیان در تعامل و تقابل رسانهها
استفاده با ذکر منبع بلامانع است
جواد مسعودی
رسانهها چه از نوع دیداری یا از نوع شنیداری آن با توجه به سیاست و نوع نگاهشان به مقولاتی چون: آزادی، دولت، مردم، جامعه، بیکاری، تورم، اشتغال و... در دپارتمانهای مختلف رسانه ای قرار می گیرند که به دلیل برخی عوامل از جمله خودسانسوری یا یکسان شدن اجباری با نگاه ایدهآلهای نظامهای سیاسی گاهی تفکیک آنها از لحاظ نگاه ارزشی کمی سخت میشود. اما آنچه مسلم است این است که به هر حال رسانه ها و مطبوعات را باید در دو نوع کلی تفکیک نمود. یکی رسانه هایی که در تعامل با دستگاههای حکومتی و ارکان آن قرار دارند و قاعدتاً در تقابل آنچنانی با رسانه های ارزشی دیگر قرار نمیگیرند و دیگری رسانه های منتقدی است که هم با نظامهای خود و هم مطبوعات و رسانه های وابسته به آن در تقابلی جدی قرار می گیرند؛ به گونه ای که گاه حتی تا پای محاکمه و تعطیلی رسانه خود نیز پیش می روند. از سوی دیگر همه می دانیم در جامعه ای که رسانه های منتقد حضور نداشته باشند و یا قلم انتقادی آنها را نرم کرده باشند، شایعه بهترین محصولی است که در چنین جوامعی تولید می شود.
در واقع رابطه آزادی بیان و مطبوعات با شیوع شایعه در جامعه رابطه ایست معکوس. زیرا هر چقدر که مطبوعات در بیان گفتار خود آزاد باشند؛ نرخ رشد شایعه در جامعه کاهش می یابد و بالعکس زمانیکه بازار شایعه قوت می گیرد می توان فهمید که جامعه دچار استبداد در امر اطلاع رسانی شده است. یکی از مسائلی که باعث شده تا رسانه های غربی نسبت به همتایان شرقی خود توفیق بیشتری در جلب نظر افکار عمومی داشته باشند، وابسته نبودن آنها به دولت است، چیزی که عکس آن در اغلب رسانه های شرقی به وفور یافت می شود. تبلیغات رسانه های شرقی بر اساس آن چیزی است که دولت حاکم می خواهد، در صورتیکه در کشورهای غربی، رسانه ها بلندگوی جامعه مدنی بوده و به عنوان منتقد اصلی دولت و عملکرد کارگزاران آن ید طولانی دارند. از سوی دیگر عده ای بر این باورند که خبر همانند ماهی است و تا زمانیکه تازه است باید آن را از آب گرفت چرا که در صورت گذشت زمان تازگی خود را از دست خواهد داد، زیرا امکان دارد مورد سوء استفاده قرار گیرد. در این خصوص دولتمردان غربی معتقدند که شایعه هیچگاه در غرب بوجود نمی آید، چرا که اخبار در کمترین زمان لازم به اطلاع عموم می رسد.
پس صرف تقابل و تعامل نیست که رسانه های ما را به پویایی و یا سقوط می کشاند. باید بتوان رابطه ای منطقی بین تقابل، تعامل، آزادی بیان و محو شایعه بوجود آورد تا به نسبیتی از توسعه رسانه ای در بخشهای مختلف جامعه برسیم.
از سوی دیگر در خصوص رواج شایعه در جامعه، ژان استوتزل (Jean Stoetzel) روانشناس فرانسوی بر پایه نظریات آلپورت (C.W. Allport) و پستمن (Leo. Postman) بر این باور است که پدیده شایعه بر اساس دو عامل مهم است که در جوامع شکل میگیرد. اول اینکه حوادث مربوطه در اجتماع بسیار مهم باشد که در موردش شایعات مختلف ساخته شود و دوم اینکه اخبار و اطلاعات مربوطه به چنین حوادثی نایاب، کمیاب و یا بصورت گنگ و دو پهلو باشد.
رسانه های متعامل معمولاً ارتباط گسترده ای با روابط عمومی های دستگاهها برای اجرای منویات آنها دارند. این رسانه ها تقریباً در راستای خبرنگاری نشسته اقدام به انعکاس اخباری می کنند که روابط عمومی ها به آنها داده است. اما آیا می توان فضای موجود بر روابط رسانه و روابط عمومی ها را فضای منطقی و مناسب دانست؟ آیا فقط نقش رسانه در مواجهه با روابط عمومی به عنوان یک مصرف کننده صرف در ارائه تصویر زیبا و جذاب و یک نوشته صحیح و بدون غلط است؟
در واقع بسیاری از رسانه ها آنچنان در حوزه ارتباط با روابط عمومی ها غرق شده اند که به واسطه نوع و میزان ارتباط که تبدیل به یک ارتباط غیر منطقی غیر متعارف و غیر حرفه ای شده است، چاره ای جز نگاه مثبت و مثبت بینی و وظیفه ای جز انعکاس خواسته ها و موارد مقبول طبع روابط عمومی است و هر آنچه که از خروجی دورنگار روابط عمومی ها یا از طریق صفحات سایت و یا به صورت گزارش های مکتوب و مصاحبه های ساختگی در اختیار رسانه ها قرار می گیرد به ناچار در صفحات جراید و یا در ضفحات سایت روزنامه ای الکترونیکی بی کم و کاست قرار داده می شود و یا اینکه این دو نهاد بنا بر شرایط و وضعیت موجود هر کدام در یک مسیر مجزا و متفاوت از هم حرکت می کنند و در این وسط آن کس که متضرر و بازنده اصلی است مردم و مخاطبان می باشند که هم از ناحیه رسانه و هم از ناحیه روابط عمومی به مباحثی که از آن به عنوان حق قلمداد می گردد محروم می شوند. بنابراین ما در اینجا با نوعی از تعامل رسانه ای که در نهایت به تقابل با مردم منتهی می شود بر می خوریم. یا اینکه آنقدر در تضاد و تنش با هم قرار دارند و در نقطه تقابل با یگدیگر قرار می گیرند. می توان بخشی از این رخداد ناخوشایند را به واسطه سیاست گذاری های غلط در حوزه رسانه و روابط عمومی ها، ضعف در مدیریت، بگارگیری و جذب افراد غیر متخصص و ناکارآمد، فقر و ضعف در برگزاری دوره های آموزشی کاربردی و موثر، عدم نظارت صحیح و دقیق بر عملکرد، مشکلات معیشتی و اقتصادی، عدم اعمال حمایت های لازم و اثربخش، کم رنگ شدن مقوله اخلاق گرائی و عدم بهره گیری صحیح در بهره گیری از رسالت حرفه ای و اخلاقی به عنوان مولفه اساسی و مواردی از این دست قلمداد کرد. اگر چه ایجاد روابط منطقی، صمیمی و دوستانه به عنوان یک ضرورت در حوزه تعاملی بین رسانه و روابط عمومی مطرح می باشد ولیکن در مقابل باید علاوه بر دورگزینی در اعمال رفتار گزینشی بین رسانهها ،فضای مطلوب در جهت انعکاس و پوشش خبری مناسب از مجموعه اقدامات، عملکرد، خدمات و برنامه های اجراء شده، در دست اجرا و آتی جهت اطلاع مردم و مخاطبان و تنویر اذهان عمومی فراهم نمود. همچنین این ظرفیت و قابلیت نیز باید فراهم گردد که رسانه ها بتوانند فرصت نقد صحیح و موشکافانه را به عنوان یک مشاور حقیقی و مدافع حقوق شهروندان و مردم داشته باشند. هر چند در بسیاری موارد نبود تجربه و آگاهی از فنون حرفه ای در خبررسانی از سوی خبرنگاران، عاملی در بروز تنش در روابط میان رسانه ها با یکدیگر است.
با اذعان داشت بعضی مطبوعات واقعا سیاست زده اند. همه چیز را سفید یا سیاه مطلق می بینند. اگر روزنامهها نسبت به یکدیگر و یا حتی نسبت به خود نگاه انتقادی و منفی دارند، حتی اگر اقدامی مثبت انجام شود باز هم آن را سیاه می بینند و متأسفانه خبر را وارونه ارائه می دهند.
منابع:
1- حیدر پور دعویسرا، سلیمان، (1379)، مطبوعات انگلیس رکن چهارم و یا چرخ پنچم، چاپ اول، تهران: وزارت امور خارجه
2- (سایت خبرنگار) basij.ir
3- استوتزل، ژان، (1368)، روانشناسی اجتماعی، چاپ چهارم، تهران: دانشگاه تهران
4- (سایت جامعه روابط عمومی ایران) persianblog.ir
1 نظر
always i used to read smaller articles that as well clear their motive, and that is also happening with this piece of writing which I am reading now.