تبلیغات

مقایسه ابزارهای قدرت و منافع ملی کشورها در دوران جنگ سرد و پس از آن

مقایسه ابزارهای قدرت و منافع ملی کشورها در دوران جنگ سرد و پس از آن

مقایسه ابزارهای قدرت و منافع ملی کشورها در دوران جنگ سرد و پس از آن

استفاده با ذکر منبع بلامانع است

جواد مسعودی

تعریف: اصطلاح جنگ سرد را در مورد رقابتهایی که بعد از جنگ جهانی دوم بین آمریکا و شوروی و متحدین آنها در گرفته بود اطلاق می کنند. محدوده زمانی جنگ سرد را عموما" دورانی بین آغاز بحران آذربایجان ایران (46-1945 ) و پایان بحران موشکی کوبا (1962) شناخته اند. واژه مرکب جنگ سرد نخستین بار در سال 1947 و توسط برنارد باروک (باروخ یهودی) مشاور هری ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا و در یک سخنرانی رسمی به کار برده شد. در این خصوص مایکل جی فریدمن اما آغاز جنگ سرد را از سال 1917 و با ظهور رژیم بلشویکی در روسیه که هدف آن گسترش کمونیسم در سراسر جهان صنعتی بود، میداند. اما اکثر صاحبنظران محدوده زمانی جنگ سرد را فاصله زمانی 1945 تا 1990 یعنی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، می دانند.

مفاهیمی چون بازدارندگی، کنترل تسلیحات، جنگ محدود، پاسخ انعطاف پذیر و مدیریت بحرانها، ایجاد پیمانهای ناتو و ورشو واژه هایی بودند که همگی به وسیله عالمان سیاسی و سیاستمداران در دوران جنگ سرد بسط داده شدند. در روابط بین الملل، قدرت در یک رابطه تاثیر گذاری و تاثیر پذیری مطرح است، اما اگر از سیاست که توزیع اقتدار آمیز ارزشهاست کلمه قدرت را حذف کنیم سیاست فاقد مفهوم می شود، لذا قدرت هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی یک کشور دارای نقش مهمی است با این تفاوت که در سیاست داخلی اعمال قدرت بیشتری صورت می گیرد اما در سیاست خارجی بواسطه محدودیتهای بین المللی تاثیر گذاری قدرت کمتر می شود.  

با پایان یافتن تهدید شوروی و نظریه توازن قوا، پیش بینی کاهش اتحادهای نظامی بین المللی، احیای آلمان و ژاپن به عنوان قدرتهای بزرگ اقتصادی و نیز بازگشت کشورهای بزرگ به رقابت استراتژیک به تحقق پیوست. پایان جنگ سرد با آنچه در نظر بسیاری یک موج نوین دموکراسی بود، هم زمان گشت. حرکت به سوی دموکراسی و نیز کشف مجدد رفتار صلح جویانه میان کشورهای لیبرال دموکراتیک کاملا" موید این باور است که جنگ میان کشورهای صنعتی پیشرفته جهان اگر نه منسوخ ولی متروک شده است.

گلن اسنایدر می گوید « اتحادها جز در چاچوب تهدیدی که برای مقابله با آن شکل گرفته اند معنای دیگری ندارند» ، اما عملکردها با تغییر ساختارها دگرگون می شوند. بدین ترتیب پایان جنگ سرد سریعاً رفتار کشورهای متحد را تغییر داد. با نابودی اهداف گذشته ناتو و رفتارهای فردی و جمعی اعضای آن متناسب با تحولات اخیر، چگونه می توان بقا و گسترش ناتو را توضیح داد؟  نهاد گرایان معتقدند، ایجاد نهادها دشوار و تداوم حیات آنها مشکل است ولی همین که نهاد به راه افتاد واجد نوعی هویت ویژه مربوط به خود می شود و ممکن است با یک حالت خود مختاری عمل کرده و کمتر به اراده حامیان و اعضای خود متکی گردد و ناتو که یکی از مصادیق همین مدعاست با پوست اندازی اهداف و ماموریتهای جدیدی پیدا کرد. با فرو پاشی شوروی، آمریکا دیگر با یک تهدید جدی امنیتی روبرو نیست. همانطور که ژنرال کالین پاول در سمت ریاست ستاد مشترک ارتش آمریکا گفت: «ما داریم دشمن کم می آوریم و حالا باید سراغ کاسترو و کیم ایل سونگ برویم. ثبات در تهدید موجب ثبات در سیاستگزاری می شود اما در غیاب تهدیدات، سیاستها ممکن است بولهوسانه باشد. وقتی تعداد منافع حیاتی که در خطر است اندک باشد، سیاستگزاری کشور پراکنده و دلبخواهی خواهد بود».

 نظام دوقطبی باعث شده بود که بسیاری از کشورها به واسطه داشتن رابطه با یکی از دو ابرقدرت، زمینه های همکاری خود را با دیگر ابر قدرت کاهش دهند. پایان جنگ سرد لزوم گسترش امنیت از طریق همکاری را افزایش داده است و ملتها دیگر حاضر نیستند به خاطر آرمانهای دور و دراز دولتهای خود رنجهای بی شماری را تحمل کنند.. جنگ سرد حادثه مهمی در سیاست بین الملل تلقی می شود و بسیاری از محققین روابط بین الملل اصلی ترین نشانه پایان آن را، افول قدرت استراتژیک اتحاد جماهیر شوروی می دانند. برخی دیگر معتقدند افزایش و ارتقای قدرت استراتژیک آمریکا باعث گردید تا چنین فرایندی روی دهد. این نظریه پردازان سایر دگرگونیهای بین المللی را بازتاب چنین وضعی می دانند که بعد از فروپاشی شوروی و در کل بعد از جنگ سرد بوجود آمد. واقعیتهای بنیادین سیاست بین الملل بیانگر آن است که ساختار جهانی در اوضاعی دگرگون می شود که موازنه قدرت تغییر کند. به عبارت دیگر اگر موازنه قدرت بین دولتها تغییر کند و یا ماهیت قدرت دگرگون شود، جلوه هایی از دگرگونی ساختار در نظام جهانی ایجاد می شود که تبعا" تاثیر آن در ابزارهای قدرت و نوع استفاده از آنها نیز مشاهده می شود. همانطور که بعنوان مثال در بخش قدرت نظامی از پروسه موشکهای ساده و متعارف به موشکهای بالستیک با برد بالا و تکنولوژی پیچیده امروزی رسیدیم. پس زمانی که ساختار نظام بین الملل دگرگون می شود، طبیعی است که نقش قدرتها نیز تغییر یافته و به موازات دگرگونی در ساختارها، جلوه های دیگری از تغییر و تحول در حوزه های سیاسی، نظامی، اقتصادی و حتی فرهنگی بوجود خواهد آمد. در این میان به چرخش بعضی از ابزارهای قدرت و مقایسه آنها در دوران جنگ سرد و بعد از آن اشاره می شود.

مقایسه ابزارهای قدرت:

1- ایدئولوژی:

ایدئولوژی های سیاسی، که یک رکن اساسی در تاریخ جهان به مدت بیش از دویست سال ( از انقلاب 1789 فرانسه تا سقوط کمونیسم در 1989 ) بوده است، گرچه ابتدا در غرب صنعتی ظاهر شد اما بعدها در سراسر کره زمین نمایان گشت و یک زبان جهانی گفتمان سیاسی را بوجود آورد. با این حال درباره نقشی که ایدئولوژی در تاریخ بشر ایفا کرده عقاید عمیقا" مختلفی وجود دارد. باید دید آیا ایدئولوژی در خدمت پیشرفت بوده یا اینکه باعث پریشانی شده و چشم جهان بینی را به روی واقعیات بسته و منجر به عدم تساهل و ظلم شده است؟ در دوران جنگ سرد، تقسیم بندیهای ایدئولوژی سیاسی به شدت در اروپای شرقی رخنه کرد و نفوذ خود را تا کوبا و کشورهای آسیایی و بعضا" آفریقایی ادامه داد، اما بعد از جنگ سرد این اقتصاد بود که  بر سیاست پیروز شد و از حیث تمامی هدفها و مقاصد، ایدئولوژی در واقع موضوعیت خود را به طور چشمگیری از دست داد. در دهه های اخیر به ویژه پس از فروپاشی اتحاد شوروی سابق و پایان جنگ سرد و به نوعی آغاز عصر جهانی شدن، مسئله دموکراسی در کانون توجهات سیاسی دولتها قرار گرفت و دو بلوک غرب و شرق نسبتا" به توافقی عام در خصوص دمکراسی دست یافته و آن را به عنوان چشم انداز سیاسی جهانی شدن مطرح کردند. در حقیقت کمرنگ شدن مجادلات ایدئولوژیک ( حداقل در سطح ابر قدرتها ) یکی از مهمترین عوامل این روند دموکراسی سازی در عصر جهانی شدن بود. به عبارت دیگر دموکراسی دیگر نه به عنوان یک ایدئولوژی بلکه به عنوان یک گفتمان از فهم مردم جهان از نقش خود در زندگی جمعی و معیارهای جهانی، مطرح می باشد. در عصر حاضر، دموکراسی ها با توجه به بنیانهای فلسفی، دینی، حقوقی و سازمانی خود وارد تجربه دیگری می شوند و از الگوهای ایدئولوژیکی به سوی الگوی گفتمانی جدید در حال چرخش هستند و به خاطر این است که پس از فروپاشی اردوگاه شرق کمونیست و ورود به عرصه های جهانی شدن و رنگ باختن مبارزات ایدئولوژیکی شاهد طرح دیدگاههای گفتمانی در چشم اندازهای مختلف زندگی اقتصادی، فرهنگی، نظامی، اجتماعی و بالاخره سیاسی بشر هستیم. امروزه نه تنها ایدئولوژی ها توانایی خود را از دست داده اند بلکه تصاویری که برای مدافعان خود به همراه می آورند خود فرو ریخته اند. تا قبل از جنگ سرد به مردم گفته می شد که دوست و دشمن آنان چه کسانی هستند اما نه تنها اطمینان نسبت به آنها از بین رفته بلکه دوست و دشمن نیز در هم فرو رفته اند. امروزه و در دوران پس از جنگ سرد صحبت از این است که تجدد غربی یک مرحله از فرایند خود را که مرحله دولت محوری و ایدئولوژی محوری بوده است، پشت سر گذاشته و اینک به دوره اقتدارگریزی و جامعه محوری رسیده است و دولت محوری و ایدئولوژی محوری رو به ضعف نهاده است. به دنبال کم رنگ شدن نقش ایدئولوژی در سیاست خارجی دولتها بطور کلی و رنگ باختن نقش ایدئولوژیهای مارکسیسم – لنینیسم در خط مشهای خارجی کرملین بطور خاص، شکل کلی رقابت بین المللی بین قدرتها تغییر کرد اما با پایان یافتن رویارویی ایدئولوژیکی میان دو اردوگاه متعارض غرب و شرق، تضادهای دیگری در عرصه روابط بین الملل ابراز وجود کردند. این تضادها بیشتر در زمینه های هویتی و فرهنگی نمایان شدند که میان گروههای فرهنگی، قومی، نژادی و مذهبی مختلف، حاکم است. بدنبال این تحولات بود که جبهه عملیات روانی نیز تغییر کرد و این جبهه که در دوران جنگ سرد فراسوی مرزهای بین المللی و در زمینه های ایدئولوژی اقتصادی و سیاسی در ابعاد سرمایه ای و جامعه گرایی آن شکل گرفته بود، در سالهای پس از جنگ در داخل مرزها و در محل تلاقی قومیتها، فرهنگها، نژادها، مذاهب و هویتها استقرار یافت. از این پس عامل ایدئولوژی یا اقتصاد ایدئولوژیکی همچون دوران جنگ سرد زمینه اصلی درگیری بین قدرتها نبود، بلکه عامل فرهنگی و هویتی به مثابه زیربنای اصلی منازعه ها و اختلافات میان قدرتها پا به عرصه وجود گذاشتند و بدین خاطر بود که اکثر دولتهای ابرقدرت و کشورهای وابسته به آنها که در چارچوب ملاحظات ایدئولوژیک و در قالب کاپیتالیسم و سوسیالیسم شکل گرفته بودند، در دوران پس از جنگ سرد در چارچوب ملاحظات غیر ایدئولوژیکی، هویتی، اجتماعی و فرهنگی شکل گرفتند.

2- قدرت نظامی:

یکی از بازوان پر قدرت و توانای هر کشور یا بهتر است بگوییم پرقدرترین بازوی توانای هر کشوری نیروی نظامی آن است. نیروهای نظامی به چند بخش هوایی، زمینی و دریایی تقسیم می شوند که در تمامی این نیروها هدف اصلی یکی است اما شیوه کارها با یکدیگر تفاوت دارد. در تمامی بخشهای نظامی خصوصا" نیروی زمینی چندین هزار خدمه و نفر لازم است تا نقشه ها بصورت صحیح و کامل اجرا شود. اما وجود خدمه و نفرات زیاد در یک یگان نظامی هنگام جنگ باعث تلفات جانی زیادی خواهد شدف همانطور که در جنگ جهانی اول و دوم این فاجعه به وضوح دیده شد. به همین خاطر چندین دهه بعد از جنگ جهانی دوم و در دوران جنگ سرد و پس از آن، کشورهای قدرتمند به دنبال ساخت تجهیزاتی هستند که بدون استفاده از نیروی انسانی و تنها با یک نظارت الکتریکی به مناطق مختلف کشورها حمله برده تا از تلفات جانی جلوگیری نماید. در این خصوص می توان از هواپیماهای بدون سرنشین (UAV) و انواع موشکهای پیشرفته نام برد. امروزه و در زمان بعد از جنگ سرد این موشکهای دور برد بالستیک کوتاه برد تا قاره پیما هستند که استراتژی سیاسی و نظامی قدرتهای بزرگ را تعیین می کنند و این تحول در ابزار قدرت نظامی هم اکنون تاثیر خود را حفظ نموده است. موشکهای بالستیک امروزی یکی از رعب انگیز ترین و مخوفترین ابزار نظامی است به گونه ای که اگر کشوری آنها را داشته باشد، می تواند با آسایش و آرامش امنیت خود را حفظ کند. هرچند به رغم امضای پیمان نامه های متعدد بین کشورها و قراردادهای بین المللی برای کنترل تکنولوژی موشکی که در سازمان ملل به امضاء رسیده، اما در نهایت حرف اول را کشوری می زند که به صنایع موشکی خصوصا" از نوع بالستیک مجهز باشد. لازم به ذکر است که موشک بالستیک یک ماشین تمام عیار جنگی است که شامل سیستم رهیابی و محفظه حمل مهمات می باشد و انواع گوناگون این موشکها بر حسب برد به 4 دسته ذیل تقسیم می شوند :

1-  موشکهای کوتاه برد با برد 150 کیلومتر

2- موشکهای میان برد با برد 800 کیلومتر

3- موشکهای دور برد با برد 2400 کیلومتر

4- موشکهای قاره پیما با برد بالای 5500 کیلومتر

بنا بر این موشکهای بالستیک که ارمغان دوران جنگ سرد بوده هم اکنون و پس از فروپاشی شوروی نیز همزمان با تحولات نظامی بعنوان یک ابزار قدرت دچار تحول شگرف گردیده و با تکنولوژی های پیچیده نظامی امروزه بعنوان یکی از محورهای ابر قدرتی و تضمین منافع ملی محسوب می گردد. تقریبا" اکثر کشورهای آسیایی از جمله ایران و کره شمالی خریدار چنین موشکهایی از روسیه و چین هستند و ترس از وجود همین موشکهاست که باعث ایجاد پایگاه سیستم دفاع موشکی تحت عنوان سپر دفاعی در جمهوری چک توسط آمریکا شده است، هرچند با مخالفتهای شدید روسیه مواجه گردید. کارآمدی قدرت نظامی در اتخاذ سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی برای کشورها یک امر بدیهی است، اما باید یادآور شد امروزه و در دوران پس از جنگ سرد مولفه های قدرت مبتنی بر تعامل اقتصادی بوده وکمتر قابل انتقال است. گرچه قدرت سخت افزاری و به خصوص قدرت نظامی همچنان یک عامل مهم ابزار قدرت باقی خواهد ماند. موضوع دیگری که در مورد فرایند قدرت باید بدان پرداخته شود، مسئله برقراری یک نوع ارتباط منطقی و توازن بین داشتن امکانات از یک طرف و داشتن عزم و اراده استفاده از این امکانات در پروسه اعمال قدرت از طرف دیگر است. هنگامی که توانایی های یک بازیگر در تغییر رفتار دیگران سنجیده می شود، معمولا" اولویت، موقعیت و وضعیت دیگران هم به طور اجتناب ناپذیری مورد توجه قرار می گیرد. در این رویکرد، داشتن امکانات با داشتن اراده و عزم استفاده از امکانات، دو موضوع متفاوت به حساب می آیند. بطور مثال: در صدر اسلام، قریش بسیار قوی تر از مسلمانان بود ولی پیروز نهایی نبود. چرا؟ چون رابطه بین امکانات و ابزارهای قدرت با داشتن عزم و اراده را برقرار نکرد. در واقع همانطور که گفته شد باید بین داشتن امکانات و عزم و اراده استفاده از این امکانات یک فرق اساسی قائل شد، زیرا اولا" قدرت منحصر به نیرو و امکانات نظامی نیست. ثانیا" اعمال قدرت نظامی منحصرا" وسیله رسیدن به اهداف نمی باشد، بلکه عوامل مختلفی هم می توانند در این مهم موثر باشند. ثالثا" گاهی دخالت قدرت نظامی بیگانه سبب بیداری و مقاومت مردم کشور هدف می گردد. مانند ایستادگی و مقاومت مردم ویتنام در برابر آمریکا. بنا بر این وادار کردن دیگران به انجام خواسته های ما همیشه به اتکاء نیروی نظامی میسر نمی گردد، بلکه راههای دیگری چون تشویق، تنبیهات اقتصادی، عوامل روانی و ... می تواند مشکلات پیش آمده را سریعتر و راحت تر حل نماید. پس چرخش ابزار قدرت نظامی به راه حلهای غیر نظامی که در بالا ذکر گردید، یکی از مهمترین مقوله هایی است که پس از جنگ سرد کشورهای جهان و به خصوص ابرقدرتها بدان متوسل گردیدند.

3- شرایط جغرافیایی و جمعیت:

  برخی از نویسندگان و صاحبنظران سیاسی موقعیت جغرافیایی یک کشور را مهمترین رکن قدرت ملی آن کشور به شمار آورده و برخی از این هم فرا تر رفته و گفته اند سیاست هر کشور را جغرافیای آن کشور تعیین می کند. به نظر این گروه، موقعیت جغرافیایی هر کشور، کل سیاستهای نظامی و اقتصادی و نگرش سیاسی آن کشور را تحت تاثیر قرار می دهد. هرچند عده ای از محققان اعتقاد دارند عوامل سیاست جغرافیایی در عصر اتم کاهش یافته، اما باید یادآوری کرد که بازدارندگی اتمی مقام خود را مدیون پاره ای از فرضیات سیاست جغرافیایی می داند. در رابطه با اهمیت سیاسی عوامل جغرافیایی، پروفسور کوهن می گوید « بوسیله جغرافیا است که ما می توانیم واقعیتهای سیاسی را به درستی ارزیابی کنیم و این سیاستهای جغرافیایی است، چه ثابت و چه متغییر، که درک نقشه سیاسی کنونی و پیش بینی تغییرات احتمالی آینده را برای ما فراهم می سازد.» صرف نظر از سایر ابزارهای قدرت ملی، دو عامل جغرافیایی و جمعیت تغییر و تحولی پس از جنگ سرد نداشته اند و این دوعامل سنتی قدرت ( هرچند دارای معایب و محاسن ) همچنان از ابزارهای مهم قدرت ملی سنتی یک کشور محسوب می شوند. عامل جغرافیایی، خصوصا" وسعت سرزمینی ضمن اینکه یک ابزار قوی محسوب می گردد، اما دارای بعدی منفی نیز می باشد. تمهیدات لازم برای حفاظت از مرزهای طولانی هزینه های بالایی دارد که باعث بلع درآمدهای یک کشور می شود. به عبارت دیگر، نمی توان برای خصیصه های جغرافیایی یک سرزمین همواره کارکرد قدرت آفرین در نظر گرفت در حالیکه گاهی اوقات برخی از عوامل جغرافیایی کارکردی منفی داشته و قدرت ملی را تضعیف می نمایند. مثال : کشور A هر چقدر که وسعت سرزمینی داشته باشد به همان اندازه هم امکان تهاجم احتمالی از سوی کشور X و از هر سوی مرزهای آن وجود دارد، لذا کشور A جهت رفع آسیب پذیری خود نیازمند تمهیدات لازم بوسیله نفرات ارتش و ادوات جنگی بسیار در مرزهای طولانی خود می باشد و همانطور که گفته شد انجام این تمهیدات هزینه گزافی برای آن کشور در بر خواهد داشت. البته عوامل جغرافیایی دیگری چون کوههای صعب العبور، اقیانوسها و شرایط آب و هوایی بسیار سخت می تواند کمک موثری در رفع تهدید اینگونه کشورها باشد. بنابر این در بررسی و تحلیل نقش عوامل جغرافیایی باید به کیفیت کارکرد نیز توجه کرد. در خصوص عامل جمعیت نیز باید اذعان داشت که چه در زمان جنگ سرد و چه بعد از آن، نقش خود را از دست نداده است. عامل جمعیت واجد شرایطی انکار ناپذیر در فراهم آوردن بنیه نظامی هر کشور محسوب می شود و کلا" نقش اساسی در موارد ذیل دارد. 1- منبعی برای نیروی نظامی و دفاعی 2- منبعی برای نیروی کار، تولید و انرژی 3- ذخیره نیروی جنگی به هنگام بسیج توده ها 4- سرچشمه روحیه ملی

4- عملیات روانی در دوران جنگ سرد و سالهای پس از آن:

تعریف : عملیات روانی را می توان بکار گیری توانایی های بشر برای کنترل، شناخت و آگاهیها و تصورات مردمی معین و از پیش هدف قرار گرفته شده تعریف کرد. عملیات روانی یکی از شیوه های قدرت از سالهای دور بوده و مهمترین رکن آن که یکی از قدرتمندترین ابزارهای یک نظام یا دولت خصوصا" در زمان جنگ محسوب می گردد، تبلیغات می باشد. در دوران پس از جنگ سرد شاخص های روانی امنیت و ابعاد غیر نظامی آن نیز مهم تلقی می شوند، به گونه ای که در بسیاری از موارد ابعاد اقتصادی و فرهنگی و روانی امنیت از الویت بالاتری نسبت به امنیت نظامی برخوردار شده اند. امروزه توانایی نظامهای سیاسی برای دست زدن به عملیات روانی را بعد از توانایی های دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی، چهارمین شکل عملکرد قدرت نام نهاده اند. با وجود این عملیات روانی در دوران پس از جنگ سرد با دوره گذشته تغییرات زیادی کرده است که تحت تاثیر تحول و پیشرفت های تکنولوژیکی بدست آمده است. مطالعه پیشینه تاریخی شکل گیری ابزارهای عملیات روانی نشان می دهد که این ابزارها طی سالهای مدید دستخوش تغییر و تحولات زیادی نشده اند، هر چند که از لحاظ فن آوری، کاربردهای روزآمد تر و گسترده تری پیدا کرده اند. علت اصلی ثابت ماندن تقریبی این ابزارها این بوده که جنگهای روانی در طول قرون و اعصار، هدفهای محدود و مشخصی را پی گیری کرده اند که مهمترین آنها، تصرف اذهان مردم بوده است.

ابزارهای عملیات روانی:

1- نوشتاری  2- شنیداری  3- دیداری

ابزارهای اصلی عملیات روانی در دوران پیش از جنگ سرد بیشتر نوشتاری بودند که بصورت کتابها، مجلات و روزنامه ها منتشر می شدند و یا شنیداری بودند که از رادیو، تلویزیون و بلندگو پخش می شدند. ابزارهای جنگ روانی در دوران پس از جنگ سرد هم نوشتاری بودند، هرچند ابزارهای دیداری و شنیداری مانند رادیو و تلویزیون نیز وجود داشت اما تکنولوژی جدیدتری به آنها افزوده شد. پس از جنگ سرد عوامل نوشتاری مجهز به پیامها و نامه های الکترونیکی، فکس، اینترنت، ماهواره، سی دی و فلاشهای ضبط برنامه با حافظه های بسیار بالا شدند.

پس ابزارهای تبلیغاتی که دارای چنین حجم عظیمی از تاثیرات مثبت و منفی در جوامع و یکی از ارکان مهم قدرت در دوران جنگ سرد و پس از آن می باشد، نیازمند رویکردی مهم در عرصه سیاست بین الملل بوده و از آنجا که در عصر فن آوری و انفجار اطلاعات بسر می بریم، شکل دهی به این اطلاعات برای دستیابی به اهداف و منافع ملی  امری حیاتی به شمار می رود.

مثال : با ظهور جنگ سرد در اواخر دهه 40 میلادی و پس از آن، ماشین تبلیغاتی دنیای غرب متوجه کشورهای کمونیستی شد. ابتدا این حملات، شوروی و کشورهای اروپای شرقی را مورد هدف قرار داد، اما به تدریج کشورهای کمونیست آسیا و کوبا را نیز در برگرفت.

 چرخشهای منافع ملی قدرتهای بزرگ:

گر چه منافع ملی در پیوند با قدرت ملی سیاست خارجی یک کشور را به دنبال دارد، اما باید دانست که همین منافع ملی بوسیله قدرت و ابزارهای خاص آن قدرت دنبال می شود. چرخش منافع ملی هر کشور در نظام بین الملل تبعا" تغییراتی را نیز در شیوه های استفاده از ابزار قدرت به دنبال خواهد داشت. بنا بر این اگر مثلا" منافع ملی یک قدرت بزرگ بر سلطه اقتصادی یا سیاسی یک کشور باشد، دیگر همانند سده های قبل حمله نظامی به آن کشور نمی کند، بلکه امروزه از ابزارهای نرم افزاری قدرت مثل رسانه ها، تکنولوژی، قدرت نخبگان و ... جهت تحقق خواسته های خود بهره می گیرد. ظاهرا" منافع ملی کشورها در جهت مقابله با تخاصم یا دشمن مورد نظر است و با اینکه از دیدگاه صاحبنظران علوم سیاسی، منافع ملی با قدرت و امنیت ملی پیوندی نزدیک دارد، اما باید گفت مفاهیمی چون قدرت، امنیت ملی، و منافع ملی دارای جنبه های ذهنی و انتزاعی هستند که با ارزشها درآمیخته و ممکن است در نظر دولتهای مختلف مفاهیم غیر همسان داشته باشند. بطور مثال؛ در حالیکه منافع ملی دولت لبنان در  یکپارچگی، وحدت ملی و حفظ تمامیت ارضی آن کشور تعریف می شود، اما برای دولتهایی چون چین و ژاپن، توسعه بازار و سلطه اقتصادی بر جهان در زمره منافع ملی آنها شمرده می شود. همچنین منافع ملی بر خلاف برخی ادعاها، ثابت نیست و می تواند تغییر جهت بدهد. مثال : اجازه پرتاب ماهواره جاسوسی از سوی روسیه به اسرائیل به منظور عکس برداری از تاسیسات هسته ای ایران که نشان می دهد حرف اول در سیاستهای روسیه را با توجه به اتحاد و دوستی که با ایران دارد، منافع ملی میزند. در واقع روسیه سالهاست که با برگ ایران در مقابل آمریکا و بعضا" اسرائیل بازی می کند و مایه تاسف است که با همه این بازیهای سیاسی که در قالب منافع ملی کشورها صورت می گیرد، دولت ایران همچنان دل به این ابر قدرت سابق و رو به احیای کنونی بسته و با افکاری ایده آلیستی بدنبال سیاستهای ایدئولوژیکی خود به هر قیمت و تحت هر شرایطی است! همچنین منافع ملی دارای بار ارزشی نیز هستند. یعنی ممکن است راهبرد یک دولت با منافع و ارزشهای دولت یا دولتهای دیگر در تعارض باشد. مثال : برنامه هسته ای ایران که قسمتی از افکار عمومی داخل ایران آنرا جزء منافع ملی و حق خود دانسته و از آن حمایت می کنند، در حالیکه از نظر کشورهایی چون آمریکا، انگلیس و فرانسه این اقدام ایران مخل امنیت بین المللی است، چون معتقدند که ایران در پی دستیابی به سلاح هسته ای است، هرچند که ایران این اتهام به خود را نمی پذیرد و بارها آن را تکذیب نموده است. به هر روی اگر به آن روی سکه نگاه کنیم، می بینیم که مخالفت سه کشور فوق و بسیاری دیگر از کشورها با برنامه هسته ای ایران دقیقا" دارای بار ارزشی منافع ملی برای آنها و نظام بین الملل است و منافع ملی شان ایجاب می کند که در یک هدف و منافع مشترک بین المللی در مقابل این برنامه ایران ایستادگی نمایند. با فروپاشی شوروی و کاهش تهدیدات علیه کشورهای نظام بین الملل، گفتمان امنیتی مسلط دوران بعد از جنگ جهانی دوم دگرگون شد. در این خصوص بسیاری از محققان معتقدند که با پایان یافتن جنگ سرد و تغییرات ژئوپلیتیکی بعد از آن، سیاستها و برداشتهای سابق در مورد منافع و امنیت ملی کشورها منسوخ شده و بازنگری بنیادین در منافع و سیاستها ضروری است. در این راستا توجه به نقش عوامل و خواسته های اقتصادی در باز تعریف اهداف و سیاستهای امنیت ملی به شدت در حال گسترش است.

جنگ سرد نو ( مدرن):

به باور کارشناسان مسائل بین المللی، استراتژی جدید مشارکت و مقاومت که روسیه در سیاست خارجی خود در عرصه نظامی، سیاسی و اقتصادی در پیش گرفته، بیانگر آن است که مسکو مجددا" بدنبال تثبیت قدرت سابق خود در جهان است. از سرگیری پرواز هواپیماهای بمب افکن استراتژیک روسیه برای نخستین بار پس از پایان جنگ سرد، پیام جدیدی را نه تنها برای غرب که برای جهانیان مخابره کرد : روزهای نادیده گرفتن روسیه بعنوان یک نیروی جهانی دیگر به پایان رسیده است. هر چند کاخ سفید در تلاش برای پنهان کردن نگرانی های خود، تصمیم روسیه را مبنی بر از سرگیری پرواز بمب افکنهای دور برد اقدامی کم اهمیت دانسته ولی برخی از کارشناسان، پرواز این بمب افکنهای راهبردی را نشانه ورود به جنگ سرد تازه ای توصیف می کنند که در آن روسیه از کارتهای جدیدی برای بازی و اعمال فشار بر رقبایش در غرب استفاده می کند. تولید جنگنده بمب افکنهای جدید، توسعه نیروی هوایی، امکانات فضایی و سیستم ناوبری ماهواره ای، از این قبیل کارتهای جدید مسکو می باشد که قصد دارد تا سال 2025 به آن تحقق بخشیده و دوباره از دل ویرانه های اتحاد جماهیر شوروی سابق در هیبت ابر قدرتی جدید سر برآورد. بدین ترتیب، گزافه نیست اگر بگوییم احتمال وقوع جنگ سرد جدیدی وجود دارد که اگر این واقعه رخ دهد، این بار شاهد یک جنگ سرد بسیار پیچیده خواهیم بود که در آن نقش بازیگران غیر دولتی ( سازمانها و نهاد های بین المللی ) بیشتر از دوران جنگ سرد ونقش آفرینی بازیگران دولتی ( سیاستمداران ) خواهد بود.

نمونه هایی از چرخشهای سیاسی، نظامی و اقتصادی کشورها بعد از جنگ سرد در نظام بین الملل

دوران جنگ سرد

دورران بعد از جنگ سرد

نظام دو قطبی مبتنی بر موازنه قوا

نظام تک قطبی و چند قطبی مبتنی بر نظم نوین جهانی

اتحادها و ائتلافهای نظامی

توافقات اقتصادی، فرهنگی و فنی

رژیمهای دیکتاتوری مبتنی بر رهبری فرهمند

رژیمهای دموکراتیک مبتنی بر احزاب و نهادهای مدنی

ایدئولوژی های سیاسی و نظامی

برنامه های رفاهی و اقتصادی

نقش آفرینی بازیگران دولتی

نقش آفرینی بازیگران غیر دولتی(سازمانها و نهادهای و بین الملل)

منازعات بین المللی

منازعات منطقه ای

مسابقات تسلیحاتی

مسابقات اقتصادی و تکنولوژی

وجود کشورهای اقماری و وابسته به اردوگاه شرق

استقلال سیاسی کشورهای اقماری و وابسته به اردوگاه شرق

انواع کودتاها و انقلابات وابسته به یک ابر قدرت

تغییرات سیاسی و دموکراسی سازی

چربش ابزارهای قدرت ملی سنتی (جمعیت و وضعیت جغرافیایی)

توفق ابزارهای جدید قدرت ملی (انرژی اقتصاد و نخبگان)

 

منابع :

 الف) کتابها:

1- سنجابی، علیرضا،(1375 )، استراتژی و قدرت نظامی، تهران: انتشارات پیام

2- ایکنبری، جی جان،(1382)،تنها ابر قدرت، ترجمه عظیم فضلی پور،تهران: انتشارات ابرار

3-حافظ نیا، محمد رضا،(1386 )، قدرت و منافع ملی،تهران: انتشارات انتخاب

ب) مقالات: 

1- توحیدفام، محمد، چرخشهای دموکراسی در گذر تاریخ از قالب ایدئولوژیک به الگوی گفتمانی، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی و روابط بین الملل، سال اول، شماره یکم، زمستان 1386

2- موسوی، میر طیب، مولفه های سخت افزاری و نرم افزاری قدرت، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی و روابط بین الملل، سال اول، پیش شماره چهارم، پاییز 1386

3- میر محمدی، سید محمد، ابعاد اقتصادی امنیت ملی،روزنامه ایران، شماره 4004، مورخ 25/5/87 ،صفحه 12

4- امامزاده فرد، پرویز، عملیات روانی در دوران جنگ سرد و سالهای پس از آن، 23/9/86 ، سایت www.arnet.com

5- کیهانی زاده، نوشیروان، تبدیل جنگ سرد واشنگتن و مسکو به جنگ سرد آمریکا و انگلستان با ایران، 28/12/87

6- بشیری، عباس، منافع ملی و بایسته های آن، مقاله اینترنتی

پاسخ دهید

5 نظر

Ho3ein  ۱۳۹۱/۱۱/۲۱ - ۱۴:۵۵:۲۵

سلام سایت خیلی خوبی داری مطالبش خیلی خوبه اگه با تبادل لینک موافق بودی مارو با اسم سایت تفریحی یواشکی لینک کن و بعد به ما بگو که شما رو با چه اسمی لینک کنیم مرسی

جواد مسعودی(jassmo)  ۱۳۹۷/۰۲/۳۱ - ۱۶:۰۵:۳۹

jmp.vcp.ir اگر نشد با این اسمی که دادم لینک کن.

manicure  ۱۳۹۶/۰۱/۱۹ - ۱۴:۱۰:۱۲

Hello there! Do you use Twitter? I'd like to follow you if that would be okay. I'm definitely enjoying your blog and look forward to new updates.

Marcia  ۱۳۹۶/۰۲/۲۷ - ۰۱:۵۸:۵۰

It's remarkable in favor of me to have a web site, which is beneficial for my experience. thanks admin

Ken  ۱۳۹۶/۰۳/۱۱ - ۰۲:۵۵:۲۳

I am sure this piece of writing has touched all the internet users, its really really pleasant piece of writing on building up new website.

Nllpwrask  ۱۳۹۹/۱۰/۲۰ - ۲۱:۴۹:۵۹

pharmacies http://pharmacy-onlineasxs.com/ medicine for erectile