آغاز و پایان «نهضتجنگل» در گفتوگو با پروفسور شاپور رواسانی
منبع: روزنامه شرق شماره 2179 در گفتگو با پروفسور شاپور رواسانی
شاپور رواسانی استاد بازنشسته دانشگاه «اولدنبورگ» آلمان، متولد رشت و تحصیلکرده آلمان در علوم سیاسی و استاد صاحبکرسی آنجاست. روزنامه شرق با او به مناسبت 11آذرماه، سالمرگ «میرزاکوچکخان جنگلی» درباره اقتصاد سیاسی نهضتجنگل، مذاکرات کراسین و برخی موضوعات مطروحه گفتوگویی ترتیب داد که در ذیل می آید:
*شما اعتقاد دارید که ما به تاریخ کمتر نگاه اقتصادی داشتهایم. شما علاوهبر اینکه مورخ نهضتجنگل هستید، استاد اقتصاد کشورهای در حال رشد هم بودهاید. نگاه اقتصادی، شما را به سمت تحلیل چه نکاتی میبرد؟
در مرامنامه جنبش جنگل که در کنگره کما تصویب شد، نظریات بسیار روشنی درباره اقتصاد ایران ارایه میشود. به اعتقاد من هنوز هم این برنامه بسیار پیشرفتهتر است. ای کاش آن برنامه اقتصادی در ایران پیاده میشد. شما بخش اقتصادی برنامه کما را مطالعه بفرمایید، در این مرامنامه از حقوق محرومین صحبت شده است.
*درباره کنگره کما و کسانی که در آن حضور داشتند، چه اطلاعاتی در دست است؟
مطلقا تا به حال چیزی به دست نیامده، علت هم این است که متاسفانه جامعه روشنفکری ما بهجای اینکه خودش را با مسایل ایران مشغول کند و برود در محل دنبال مطالب تاریخی بگردد، خودش را با مسایل چارگوشه دنیا مشغول میکند. نمیداند ایران چه خبر است اما میداند در آفریقا چه اتفاقی افتاده. این بیاطلاعی تاریخی روشنفکران - از جمله بنده - است که ما به مسایل داخلی ایران توجه نکردیم. یک گروهی راه نیفتادند بروند ببیند ده کُما کجاست؟ و در آنجا تحقیقاتی انجام بدهند. این وظیفه روشنفکران ایران است که بروند و الان اگر ممکن باشد به آرشیوهای دولت آذربایجان مراجعه کنند و پروندههای گیلان را که به روسی یا ترکی هست دربیاورند و منتشر کنند و منتظر نمانند یک مخبر خارجی، یک آلمانی یا آمریکایی مقالهای بنویسد که ترجمه کنند.
مرامنامه نهضتجنگل، جنبه جهانی دارد و روی طبقات زحمتکش تکیه میکند. از آزادی حقیقی صحبت میکند و تساوی میان انسانها. نکات فوقالعاده مثبتی در پیشنویس مرامنامه است. به بخش اقتصادیاش اگر مراجعه کنید، جالب است. میگوید منابع ثروت از قبیل خالصهجات، رودخانهها، مراتع، جنگلها، دریاها، معادن و کارخانجات، جزیی از علاقه عمومی است؛ یعنی حاکمیت مردم را بر آنها تصویب میکند. یعنی این یک نظامی است که در آن حاکمیت مردم فقط سیاسی و فرهنگی نیست، اقتصادی هم هست. این نشان میدهد کسانی که در کنگره کُما بودند آدمهای متفکری بودند. شما نامههای میرزا را بخوانید، خطاب به مدیوانی و لنین. ببینید چه محتوای سیاسی و تئوریک قویای دارد. این کار یک شخص نیست. اما اینکه چه کسانی این متون را نوشتند، ما هنوز آنها را نمیشناسیم.
*قبل از نهضتجنگل آیا ما چنین مرامنامههایی داشتیم؟
نخیر نداریم. قبل از میرزا مشروطه بود و آنجا چنین چیزی ننوشتند. ما مرامنامهای که تقسیمبندی خیلی جالبی داشته باشد و دقیقا سیاست و اقتصاد و فرهنگ را با هم یکجا مطرح کند، نداریم. مرامنامه نهضتجنگل یکی از برگهای زرین تاریخ ایران است که کسی درباره نویسندگانش اطلاعی ندارد. حدس هم نمیشود زد که این مرامنامه نهضتجنگل را چه کسانی نوشتند.
این به کنگره کُما و کسانی که در آن حضور داشتند بر می گردد، ولی هنوز هم ما اطلاعاتی درباره اینکه شرکتکنندگان در این کنگره چه کسانی بودند، نداریم. این مرامنامه نیاز به تحقیق مفصل دارد. چندنفر باید بروند کُما و راجعبه این موضوع از مردم در محل تحقیق کنند. ولی کسی تا بهحال چنین کاری نکرده است. چیزی که ما میدانیم همانهایی است که مرحومفخرایی نوشته و چون ایشان از تاثیرگذاران نهضتجنگل بودند، به اعتبار ایشان این نقل میشود. بعد از ورود ارتشسرخ، دواتفاق افتاد؛ یکی اینکه میرزاکوچکخان به انزلی رفت و قراردادی ٩مادهای منعقد شد که یکی از موادش این بود که دولت شوروی حق دخالت در نهضتجنگل را ندارد و اگر هم اسلحه بدهید پولش را میدهیم. ولی دولت شوروی به این قرارداد عمل نکرد. حزب کمونیست که تشکیل شد در اولین کنگرهاش اعلامیههایی که تهیه کردند به زبان روسی بود. چون اعضایی که در کنگره اول شرکت کردند همه ایرانیانی بودند که در باکو، قفقاز و جاهای مختلف زندگی میکردند. وقتی ارتشسرخ آمد آنها هم آمدند. ولی از کنگرههای بعدی اعلامیهها فارسی شد. این نشان میدهد که آنها با اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران آشنایی نداشتند. این حزب کمونیست به حزب عدالت و سازمان همت وابسته بود و بخشی از حزب کمونیست روسیه محسوب میشد. در نتیجه از نظر سازمانی مطیع و عامل اجرای سیاست شوروی بود. به همین جهت وقتی سیاست شوروی درباره میرزا تغییر کرد، رفتار حزب هم تغییر کرد.
*با وجود اینکه درباره انقلاب مشروطه هم جدال و مناقشه فکری زیادی وجود دارد، من این سوال را دارم که از لحاظ اقتصادی چه شباهتی بین آرمان انقلاب جنگل و آرمان انقلاب مشروطه وجود دارد؟
انقلاب مشروطه ایران محصول فعالیت بازرگانان ایران بود که میخواستند در برابر دربار برای خودشان حق مالکیت را تضمین کنند. چون تا زمان مشروطه شاه مالک کشور محسوب میشد و اگر میخواست میتوانست هرچیزی را یا هرملکی را از کسی بگیرد و به دیگری ببخشد یا نبخشد اما طبقه ثروتمند نورسیده ایران بهخصوص تجار و زمینداران میخواستند مالکیت قانونا حفظ شود جنبش مشروطه به این علت صورت گرفت و در قانوناساسی هم مالکیت تصویب شد یعنی قانونی شد و این خواست طبقات تاجر و ثروتمند ایران یعنی قانونیبودن مالکیت تضمین شد. در همان دوره مشروطه عدهای از دهقانها در گیلان و جاهای دیگر میخواستند درمورد همین حق ارباب، اصلاحاتی انجام دهند ولی بلافاصله از طرف مجلس به دهقانان یادآوری شد که مشروطه آنگونه که شما خیال میکردید، نیست، اگرچه مشروطه شده اما شما باید حق مالک را همانگونه مثل گذشته بپردازید. این مشروطه موجب بهوجودآمدن سلطه سرمایهداری تجاری و تثبیت مالکیت در ایران شد. در حالی که در نهضتجنگل صحبت از مالکیت جامعه بر اموال عمومی و اقتصاد در میان بود نه مالکیت عدهای خاص.
*میخواهم درباره یک مقطع خیلی حساس سوالاتی بپرسم. در سپتامبر 1920 میرزاصالح مظفرزاده و آقایگائوک از طرف میرزاکوچکخان برای کنگره خلقهای مسلمان به باکو رفتند. در آنجا چه گذشت و چرا اجازه سخنگفتن نیافتند؟
بله، کنگره تشکیل شد و در آن کنگره سلطانزاده و عدهای دیگر صحبت کردند. در مدارک منتشرشده صحبتی از متن سخنرانی مظفرزاده و گائوک وجود ندارد. آنهایی که صحبت کردند حیدرخان عمواوغلی و سلطانزاده بودند و نماینده سازمانهای مختلف که پروتکل به مقدار زیادی موجود است. اما در این پروتکل از مظفرزاده یا گائوک صحبتی در میان نیست.
*علت چه بود؟
برای اینکه اگر مظفرزاده و گائوک میخواستند صحبت کنند، مجبور بودند تضادهایی که در داخل نهضتجنگل است و مربوط به رفتار وابستگان دولت شوروی میشد را مطرح کنند. به همین جهت با بیاعتنایی و سکوت برخورد شد. چون دولت شوروی میخواست سیاست اقتصادی خودش را از دید مشاورانش پنهان کند. خدمت شما گفتم چندسال قبل در آلمان بعد از فروپاشی شوروی جلسهای تشکیل شده بود از اعضای کادرهای احزاب کمونیست اروپای شرقی و ازجمله شوروی و در این کنفرانس از من دعوت کرده بودند که در خصوص استعمار صحبت کنم. من ضمن اینکه درباره اقتصاد جهانی صحبت میکردم از نهضتجنگل و میرزاکوچکخان نیز یاد کردم و واکنش شرکتکنندگان بسیار جالب بود. افرادی که نشسته بودند و همه کادرهای احزاب کمونیست بودند -پیرزن و پیرمردها- از نهضتجنگل اطلاعی نداشتند که مشخص شد در مورد نهضتجنگل در مطبوعات شوروی سکوت کامل شده است. از سازش رهبری حزب کمونیست شوروی با رهبری لنین با انگلستان صحبتی به میان نیامده بود. در مطبوعات فارسی هم تا زمانی که من به آرشیوها مراجعه نکرده بودم و ماموریت کراسین یعنی ماموریتی که لنین داده بود که بروند با انگلیس کنار بیایند مطرح نشده بود، چیزی در این مورد هم مطرح نمیشود و کسی از این مساله اطلاع نداشت، ولی در اثر تحقیقاتی که در جریان کار دکترای خود انجام دادم، ماهیت ماموریت کراسین روشن و معلوم شد که در همان موقع رهبری حزب کمونیست شوروی با دولت انگلستان در حال مذاکره و سازش بود.
*آیامظفرزاده و گائوک میخواستند از تریبون کنگره ملل شرق برای بیان تعارض حزب مرکزی کمونیست ایران و نهضتجنگل استفاده کنند؟
بله، اینها چون از محتوای سیاستهای دولت شوروی با انگلستان اطلاعی نداشتند اما کادرهای حزب کمونیست از سیاستهای دولت شوروی و رهبران دولت مرکزی ایران اطلاع داشتند.
*داستان پشت پرده کنگره ملل شرق چه بود؟
وقتی انقلاب اکتبر صورت گرفت، روسیه یک کشور کشاورزی بود. یعنی آن موقع فقط در مسکو و سن پترزبورگ و باکو مراکز کوچک صنعتی وجود داشت. اکثریت جامعه روسیه را موژیکها (دهقانان) تشکیل میدادند. لنین میگفت کمونیسم یعنی اینکه ما الکتریسیته و راهآهن به روسیه بیاوریم، کشور را صنعتی کنیم. لنین معتقد بود بدون اینها در اینجا نمیشود کمونیسم را پیاده کرد. آن موقع جنگ جهانی اول تمام شده بود و تنها دولت انگلستان بهطور مقتدر در صحنه جهانی حاضر بود. به همین جهت حزب کمونیست روسیه شخصی به نام کراسین را به لندن میفرستد تا با دولت انگلستان قرارداد راهآهن و برق و صنایع ببندد. نخستوزیر انگلیس نامهای به چچرین مینویسد و میگوید وقتی شما در ایران و هندوستان علیه ما تبلیغات میکنید من چگونه به پارلمان انگلستان لایحهای ببرم که به شما کمک صنعتی شود؛ شما در ایران و هندوستان مزاحم ما نشوید تا ما با شما قرارداد ببندیم. مذاکرات مدتی طول کشید ولی عاقبت قرارداد منعقد شد. پس از این رویداد نهضتجنگل برای شوروی دردسرساز شد. اگر کسی دقت کند، میبیند که روابط شوروی و نهضتجنگل تابعی از پیشرفت مذاکرات کراسین بود. وقتی دولت شوروی میخواست انگلستان را تحت فشار قرار دهد میگفت میرزاکوچک رهبر زحمتکشان جهان است. اما زمانی که لندن روی خوش نشان میداد، میگفت ما با این یاغی کاری نداریم. در آن زمان دولت ایران هم ابزار دست انگلستان بود. تمام مذاکرات تهران و مسکو هم از طریق لندن انجام میگرفت. بنابراین هر سه توافق میکنند که نهضتجنگل از بین برود. عدهای که میخواستند از شوروی دفاع کنند از قرارداد کراسین کمترین سخنی به میان نمیآوردند.
*آقای دکتر، برخی منابع نوشتهاند که صورت مذاکرات بین میرصالح مظفرزاده و گائوک با لنین مکتوب شده است. آیا درست است؟
من هیچ سند مکتوبی را در آرشیو و اسناد ندیدم.
*همینطور که شما قبل از این هم گفتید تمامی اسناد میر صالح مظفرزاده و گائوک از کنگره خلقهای مسلمان در حال بازگشت به ایران، نابود شده است؟
بله، آنها وقتی وارد ایران میشوند در مرز ایران نمایندگان دولت شوروی از آنها بازجویی میکنند و عنوان شده بسیاری از اسناد و مدارک را دور ریختند و از بین بردهاند. اینکه آیا رونوشت مطالب کنگره باکو اکنون در آرشیوهای قدیمی دولت فعلی آذربایجان هست یا نه، جنبه تحقیق دارد. یک گروهی باید بروند و آرشیوها را با دقت مطالعه کنند.
*بعضیها این بحث را مطرح میکنند که میرزا شخص گائوک را نماینده خودش در گفتوگو با روسای حزب کمونیست در شوروی قرار میدهد و این گائوک، مترجم خوبی نبوده و مطالب را خوب انتقال نمیداده، بنابراین خودش ترجمه میکرده. آیا این درست است؟
نه این را چه کسی میگوید؟ سوال این است که آیا کسی در مذاکرات گائوک با نمایندگان حزب کمونیست حضور داشت؟ چه کسانی چنین ادعایی میکنند و چه مدارکی برای اثبات این ادعای ارایه میکنند؟
*گائوک تا لحظات پایانی در کنار میرزا کوچک قرار داشت و با خود میرزا کشته میشود و یخ میزند. ولی هیچ اطلاعی از این به بعد موجود نیست. حتی مشخص نیست پیکرش در کجا دفن میشود و به چه شکلی؟ آیا سر او هم بریده میشود؟
نه، میرزا و گائوک هر دو در راه دچار سرمازدگی میشوند و گائوک در اثر سرمازدگی میمیرد و خود میرزا هم که قادر به حرکت نبوده و به زحمت خود را در سرما تکان میداده -به نقل از مرحوم فخرایی - از دور یک نفر متوجه میشود که یک نقطه سیاهی، تکانی میخورد و میآید میبیند که پیکر بیجان میرزاکوچکخان در گوشهای افتاده، بنابراین کسی حضور نداشت که گائوک را دفن کند و بدینترتیب گائوک در زیر برف و سرما از بین رفت.
*چند وقت پیش خبری خواندم که شما دنبال پیداکردن خانواده میرزاکوچک هستید. آن پیگیری به کجا انجامید؟
دوستی دارم به نام آقای دکتر صراف. ایشان به یکی از بیمارستانهای تهران رفته بود و آنجا یکی از بازماندگان میرزا را پیدا کرده بود. خانمی مسن و مریضاحوال بود و عکسش را هم گرفته. بعد معلوم شد که چندتایی از خواهران میرزا به آمریکا رفتند و اینجا نیستند. میرزا یکبرادر و سهخواهر داشت.
این خانم طوری که آقای صراف گفتند شبیه میرزا بود اما مشکلی هم وجود داشت که ایشان بهدلیل حادثه رانندگی که برایشان پیش آمده بود، اختلال ذهنی داشت. از قرار، پرستاری از طرف خانمی (از خواهران میرزا) از آمریکا آمده بود تا پرستار او باشد. وقتی میرزاکوچکخان کشته شد، خانوادهاش تحت فشار قرار گرفتند و عدهای نام خانوادگیشان را از ترس عوض کردند. عدهای هم از گیلان فرار کردند. عدهای هم هویتشان را از ترس سیستم پنهان کردند. چون ضربه کاملا خشن و شدید بود. به همین دلیل خانه میرزا کوچک برحسب گذشت زمان مخروبه شده بود و در زمان رضاخان، «استادسرا» یک محله فقیرنشین شد. عده زیادی هم از ترس سیستم منکر داشتن روابط با خانواده میرزا شدند. یک آقای دیگر هم بودند در خانه آقای فخرایی که ایشان میگفت من پسر میرزا هستم. از لحاظ قیافه شبیه بود. ما آن زمان از او سند خواستیم، ولی چیز قابلقبولی نداشت که ارایه کند.
9 نظر
سلام خوبی؟ وب خوبی داری به منم سر بزنی خوشحال میشم.اگه هم با تبادل لینک موافقی ما رو با اسم "رپ پاپ موزیک" لینک کن و خبرم کن لینکت کنم.موفق باشی
سلام. آدرس سایتتو برام ارسال کن. من چیزی ندیدم.
خوشبخت ترین انسان ها نه بیشتر از دیگران پول دارند نه کمتر نه زیباترند نه زشت تر نه سفیدتر نه سیاه تر و نه هیچ بیشتر و کم تر دیگری... آن ها فقط به اندازه \"کافی\" رضایت دارند. رضایت بیشترین چیزیست که آدمی میتواند برای به اندازه خوشبخت بودن داشته باشد.
خیلی وبلاگ عالی و خوبی داری لذت بردم واقعا من هم البته یه وب دارم که متاسفانه کسی به من سر نمی زنه و تنهام دوست داری بیا نیامدی هم اشکال نداره بازم ممنون موفق باشی
سلام دوست عزیز. ممنونم از محبتت. لطفا آدرس وبلاگتو برام بزار تا هم لینکش کنم و هم بتونم به وبلاگت سر بزنم.
Admiring the time and effort you put into your blog and in depth information you provide. It's good to come across a blog every once in a while that isn't the same unwanted rehashed material. Fantastic read! I've bookmarked your site and I'm including your RSS feeds to my Google account.
Hello there, I discovered your website by way of Google at the same time as looking for a similar subject, your site came up, it seems to be good. I've bookmarked it in my google bookmarks. Hi there, just changed into alert to your weblog thru Google, and found that it's truly informative. I'm going to be careful for brussels. I'll appreciate for those who continue this in future. Numerous other people shall be benefited from your writing. Cheers!
Heya i'm for the first time here. I found this board and I find It really useful & it helped me out a lot. I hope to give something back and aid others like you helped me.
I am really happy to glance at this website posts which carries plenty of useful data, thanks for providing such information.
I'm truly enjoying the design and layout of your blog. It's a very easy on the eyes which makes it much more enjoyable for me to come here and visit more often. Did you hire out a developer to create your theme? Great work!
Hi mates, good article and nice arguments commented at this place, I am in fact enjoying by these.